- ارسالیها
- 1,260
- پسندها
- 17,089
- امتیازها
- 38,073
- مدالها
- 24
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #11
***
شکستهام... .
من خیلی چیزها را شکستهام!
گلدان شکستهام و تنبیه شدهام!
رادیوی دوستداشتنیِ پدر را شکستهام و کتک خوردهام!
بینیِ همکلاسیام را هم شکستهام و کم مانده بود اخراج شوم!
من غرور آنکه هر روز میپرسد «دوستم داری؟» و به دروغ میگویم «بله» را هم شکستهام و زندگیای که داشت خراب میشد را بهسختی توانستم که جمع کنم.
میدانی؟
شکستنهای زیادی بوده که در همین دنیای کوچک و بیرنگِ پیش از تو و پس از تو، تاوانشان را پس دادهام... .
یک سؤال دارم از تو! تاوان دلی که شکستهام را کجا قرار است که پس بدهم؟
این دنیا؟ آن دنیا؟ یا همین لحظه که مینویسم و میانهاش زار میزنم؟
نه! صبر کن!
تاوانش را دادهام، هنوز هم دارم میدهم،
با نداشتنت... .
شکستهام... .
من خیلی چیزها را شکستهام!
گلدان شکستهام و تنبیه شدهام!
رادیوی دوستداشتنیِ پدر را شکستهام و کتک خوردهام!
بینیِ همکلاسیام را هم شکستهام و کم مانده بود اخراج شوم!
من غرور آنکه هر روز میپرسد «دوستم داری؟» و به دروغ میگویم «بله» را هم شکستهام و زندگیای که داشت خراب میشد را بهسختی توانستم که جمع کنم.
میدانی؟
شکستنهای زیادی بوده که در همین دنیای کوچک و بیرنگِ پیش از تو و پس از تو، تاوانشان را پس دادهام... .
یک سؤال دارم از تو! تاوان دلی که شکستهام را کجا قرار است که پس بدهم؟
این دنیا؟ آن دنیا؟ یا همین لحظه که مینویسم و میانهاش زار میزنم؟
نه! صبر کن!
تاوانش را دادهام، هنوز هم دارم میدهم،
با نداشتنت... .
آخرین ویرایش توسط مدیر