مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[~HADIS~]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

 

[hadi]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

دی با چراغ شیخ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

 

[._.Negar]

تو رفته ای که عشق من از سر به در کنی
من مانده ام که عشق تورا تاج سر کنم

 

[hadi]

من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غم ها

 

[._.Negar]

ای بر سر بالینم افسانه سرا دریا
افسانه عمری تو، باری به سرآ دریا

 

[hadi]

ای بر سر بالینم افسانه سرا دریا
افسانه عمری تو، باری به سرآ دریا

اگر نوازی و گر می کشی ترا زیباست
که نازنین چه کند کان نه نازنین باشد

 

[._.Negar]

دیرگاهی است کاین ابر انبوه، از کران تا کران تار بسته
آسمان زلال از دم او، همچو آیینه زنگار بسته

 

[hadi]

دیرگاهی است کاین ابر انبوه، از کران تا کران تار بسته
آسمان زلال از دم او، همچو آیینه زنگار بسته

هوای باغ و تمنای راغ در سر نیست
مراکه داغ هوای تو بر جبین باشد

 

[._.Negar]

در ظلمت نیمه شب که تنها مرگ، بنشسته به روی دخمه ها بیدار
وامانده مار و مور و کژدم را، می کاود و زوزه می کشد کفتار

 

[hadi]

روی تو اختر سعد است و مرا از طالع
روی آن نیست که تابنده شود اختر ما