مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[آنیساااااااااا]

شب فراق نداند که تا سحر چند است
مگر کسي که به زندان عشق در بند است

 

[InNegareh]

تنگ شد از غم دل، جای به من

یک دل و این همه غم، وای به من
​

 

[InNegareh]

نمی خواهم بِرَنجانم دلت را بی سبب اما...
چگونه مرگ یک مادر، چهل تن متّهم دارد؟!
تسلیت

 

[NARGES.A]

دارم من از فراغش در دیده صد علامت
لست الدموع وعینی هذا لنا علامه

 

[PinkCrow]

هر سر موي تو را با زندگي پيوندهاست
با چنين دلبستگي از خود بريدن مشکل است

 

[NARGES.A]

تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

 

[InNegareh]

دیدی که سخت نیست، تنها بدون من دیدی که صبح می‌شود ،شب‌ها بدون من!
این نبض زندگی بی وقفه میزند، فرقی نمی کند، با من، بدون من.
دیروز گرچه سخت، امروز هم گذشت طوری نمیشود، فردا بدون من.

 

[atiyeh]

نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد
بخت ار یاد شود رختم از اینجا ببرد

 

[Mr.Different]

دیار خویش از آن شناختم که شنفتم
از این نسیم روانبخش بوی مشک ختن را

 

[blogmaker95]

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن