متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی زندانی از جنس سکوت | ترنم ذکاوت کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Moon._.star
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 43
  • بازدیدها 2,016
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #41
***
«ابد و یک روز»
امروز حکم من آمد.
من منتظر اعدام این سکوت بودم اما در دادگاه بی‌منطقی، سکوت تبرئه شد و من به حبس ابد محکوم شدم، ابد و یک روز.
یعنی تا آخر عمر به ابدی که سکوت است، باید پایبند باشم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #42
***
«آزادی»
از پشت بام خیال سقوط کردم بر روی سنگ فرش‌های واقعیت!
در این میان چیزی شکسته شد، هیجان و ترس ناشی از اینکه حال بدون آن چه کنم، تمام وجودم را دربرگرفته؛ اما بالآخره شکسته شد.
سکوت شکست و من از آن سلول لعنتی عفو خوردم، شکستنش زیاد زیبا نبود چرا که درد ناشی از باور حقیقت و سقوط آزاد از دنیای خیالی به واقعیت بود.
حال من آزادم، و در ازای این آزادی خیال، خوش‌خیالی‌ام را دادم.
بهای خوبی بود!
دیگر زندان‌بان آن سلول نیستم، چراکه من این زندان از جنس سکوت را در اعماق قلبم دفن کردم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #43
***
«اسیر قلب»
سرانجام سکوت فریادی شد که در این زندان دفن شده است؛ چراکه این‌جا زندانی از جنس «سکوت» نام دارد و خود حال اسیر قلبی شده است که از منطق پیروی می‌کند.
پایان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا