متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی زبان دل | آتوسا رازانی کاربر انجمن یك رمان

  • نویسنده موضوع Atousa
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 133
  • بازدیدها 4,574
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #41
***
شهریور، نفس‌های پایانی تابستان است که عطش دیدن پاییز را دارد
شهریور، از آن دسته ماه‌های دوست داشتنی است؛ چرا که نماد خداحافظی با سه ماهِ دوست داشتنی سال و سلام به سه ماه عاشقانه‌ی سال است
شهریور، عجیب می‌چسبد! چون... شربت آلبالوی تگرگی که وجودت را هنگام گرمای ظهر، خنک می‌کند
شهریور که می‌شود، تابستان راحت‌تر نفس می‌کشد چرا که خنکای نسیم پاییزی به نزدیکی مشامش می‌رسد
برای بعضی‌ها... زمان، سفر است و برای بعضی دیگر، فرصت استراحت است
برای دانش آموزان، تلنگر استفاده از تعطیلات و آماده‌باش برای سال تحصیلی جدید است
شهریور، یک ماهی است که هم... آغاز یک‌سری خوبی‌هاست و هم پایان یک‌سری دیگر از خوبی‌هاست
آغاز هوای مطبوع و پایان تعطیلی هاست
شهریور، یک ته‌تغاری شیرین و دوست داشتنی است.
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #42
***
تابستان است و فرزندان دلبند ته تغاری اش!
شهریوری‌ها را می‌گویم؛ که نه چون فرزند اول، غُد هستند و نه چون فرزند وسط، خنثی
شهریوری‌ها، منبع انرژی و شادی هستند
آن‌ها، نه اوج گرمای تابستان را دارند و نه سرمای پاییز
بلکه به اندازه ی گرمای تابستان، در مهربانی اوج می‌گیرند و از بی‌مهری پاییز چیزی به ارث نبرده‌اند
شهریوری، لبخند سال به سه ماهه‌ی عاشقانه‌ی سال است
از این‌روز، شهریوری‌ها زیباترین لبخندها را دارند
شهریوری‌ها سخت کوش‌اند و صبور؛ و از لوسی و تنبلی ته‌تغاریها نشانه‌ای ندارند
شهریوری‌ها، بی‌منت عشق می ورزند و بی‌توقع مهربانند
داشتن یک شهریوری در زندگی، یعنی تکیه‌گاه محکم شادی و معرفت
تولدتون مبارک شهریوری‌ها!
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #43
***
تابستان... به شهریور که می‌رسد، زنی می‌شود که حیران است!
از یک‌نواختی و نبودِ عشق، بی‌زار است
از گرمای نگاهش، می‌کاهد و گیسوان افشانش را کم‌کم، به دست باد می‌سپارد
شهریور... زنی می‌شود که دلش، ماندن... میان هیاهوی همه را نمی‌خواهد
برای خلوتی تنها، چشم به انتظار می‌ماند
دست‌هایش را برای به آغوش کشیدن پاییز با پالتوی بارانی‌اش، گرم نگه می‌دارد
تمام جانش را در گوش‌هایش به امانت می‌گذارد تا به محض شنیدن صدای قدم‌های پاییز، خود را به او برساند.
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #44
***
وقتی نگاهت، فقط به ماه باشد...
چشمک‌های هیچ ستاره‌ای، به چشمت نمی‌آید.
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #45
***
رسالت یک خانه، این است که حریم احوال اعضایش را پوشش بدهد؛ یعنی..‌. اگر غمی یا مشکلی داشتند، کسی متوجه نشود
خانه، فقط برای پنهان کردن غصه نیست
گاهی... برای خلوت‌های خصوصیِ حال خوب است
گاهی‌اوقات هم، همان حس امنیتی ا‌ست که در چهارچوبش داریم و با خیال راحت می‌توانیم هرطور که می‌خواهیم، باشیم
خیلی‌اوقات‌ هم به وقت استراحت، مأمن آرامش‌هائه
خانه، به معنی همه چیز برای اعضایش است
می‌دانی؟ تو خانه‌ی من بودی!
همه‌ی زندگیم را پوشش می‌دادی
خنده‌هایم، اشک‌هایم... فقط در حریم بودن تو بودند
نیستی و من با نبودنت، آواره‌ترین‌م.
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #46
***
دیدنت در قلب من، عشق را بر‌‌پا می‌کند
مهرت در دل من، پای‌کوبی می‌کند
من... سر‌م**س.ت عشق تو، محو چشمانت می‌شوم
دل... با تیر نگاهت، شکار می‌شود
پلک زدن‌هایت در ضربان‌های قلب من، غوغا به‌پا می‌کند.
خنده‌هایت، عشق را در قلب من... هویدا می‌کند.
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #47
***
یک وقت‌هایی بار‌‌ و بندیل حوصله‌ام را جمع می‌کنم و می‌گویم برو!
بهتر است جای خالیش حس شود
این‌که همیشه باشد، باعث می‌شود توقع‌های بی‌‌جا از من‌هم زیاد شود
اصلاً قرار نیست که آدم، همیشه حوصله‌ی همه‌ی آدم‌ها‌‌ را داشته یا برای همه‌ی کارها، آمادگی داشته باشد
آدم‌ها را درک کنیم و از تزریق حوصله‌ی زورکی به آن‌ها، خود‌داری کنیم
اجازه بدهیم... هر‌ کسی، هر زمانی که حوصله داشت، وقتش را برای ما قرار بدهد
یا هر وقت دلش خواست، کار‌هایش رو انجام بدهد
هیچ‌چیزی زور‌کی خوب نیست، حتی حوصله!
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #48
***
کسانی ‌که ریاضی را دوست نداشتند، علتش این بود که نمی‌فهمیدنش
یک عده هم، عاشق ریاضی بودند ولی از ادبیات هیچی نمی‌فهمیدند!
لازمه‌ی دوست داشتن هر چیزی، فهمیدن است
البته... فهمیدن، فقط مختص درس و از این قبیل مثال‌ها نیست؛ بلکه فهمیدن، برای دوست داشته شدن آدم‌ها هم نقش مهمی دارد
ما... لزوما کسانی را دوست داریم و مهرشان را روانه‌ی قلبمان می‌کنیم که ما را می‌فهمند و خودمان‌هم، برای کسانی عزیز می‌شویم که می‌فهمیمشان!
آدم‌ها زمانی هم‌دیگر را نمی‌فهمند، همان ادبیات و ریاضی می‌شوند که دوست داشتنی نیستند.
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #49
***
طلوع کن! میان ظلمت شب‌های دلتنگی‌ام
باران شو! بر کویر دل‌گیری‌ام
آفتاب شو! بر دستان سرد تنهایی‌ام
مهتاب شو! بر نگاه چشمان منتظر، در بی تابی‌ام
 
امضا : Atousa

Atousa

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,160
پسندها
7,043
امتیازها
24,673
مدال‌ها
16
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #50
***
من بافتن هیچ‌چیزی را بلد نبودم! اما تا شنیدم زمستان سردی پیش رو است، چشم‌هایم را محو دست‌های مادرم کردم که میل بافتنی میان آن‌ها، عهد بسته بود
دلم می‌خواست، شالی به رنگ قهوه‌ای چشم‌هایت ببافم تا مبادا سردت شود!
مبادا سوز بی‌رحم زمستان، گردنت را بفشارد!
من، بافتن را از بر شدم
شال‌گردن قهوه‌ای رنگ را نیز بافتم؛ الحق که زیبا شده بود و در گردن تو زیبایی‌اش کامل‌تر می‌شد!
زمستان به نیمه رسید و تو نیامدی
شال‌گردنی‌ات هم‌چنان اسیر بود در آن کاغذ کادویی که قلب‌های قرمز زیادی را در بر‌ داشت
آن‌قدر منتظر آمدنت بودم که دوست نداشتم بهار شود؛ دوست نداشتم، سرمای زمستان تمام شود
شال‌گردنی که با ذوق، برایت بافته بودم... اولین و آخرین هنر دست‌های من بود
تو هیچ وقت نیامدی و شال‌گردنی به جای لمس گرمای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Atousa
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا