روی سایت مجموعه دلنوشته‌های دنیای توی چشمانت | bahareh.s کاربر انجمن یک رمان

[bahareh.s]

نام مجموعه: دنیای توی چشمانت
نام نویسنده: bahareh.s
تگ: محبوب
ویراستار: | Ṃὄђᾄммᾄḋ |
مقدمه:
چشمانت دنیای من است نه معذرت می‌خواهم
تو هنوز دنیای من نشدی، تو رویای منی مانده‌ام در حسرت بدست آوردنت
حال اگر بدستت آورم آن وقت است که به تو خواهم گفت دنیایم، چشمان تو اولین شروع من و آخرین پایان من ‌اند.​

 

[Maede Shams]

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.
"درخواست نقد دلنوشته"...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[bahareh.s]

***
چشم‌ها، اولین نقطه‌ی دید هستند
اولین شروع برای عاشق شدن
می‌توان حس واقعی فرد را درونش ببینیم
حقیقت را می‌توانیم از پشت آینه‌ی چشمانش ببینیم
می‌توانیم حقیقت را از پشت چشمانش پاک و زلال ببینیم
تنها با یک نگاه حسش را درک کنیم و بفهمیم که چه کسی پشت آن چهره پنهان شده است ​

 

[bahareh.s]

***
زندگی هم گاهی سخت می‌شود
غیرقابل تحمل می‌شود
نمی‌توانی تحملش کنی و چشمانت را خیس می‌کنی
ولی نمی‌دانی دنیایی که درون چشمانت دیدم با اشک ریختنت
مانند موهایت پریشان می‌شود. ویران می‌شود و قلب من
هم با هر اشک تو بیشتر خرد می‌شود
لبخندهایت، گریه‌هایت همه دنیای من‌اند
نگیر از من دنیای کوچیک توی چشمانت را...​

 

[bahareh.s]

***
چشمانم را می‌بندم و دوباره
چشمان تو را تصور می‌کنم می‌خواهم دوباره نقاشی چشمانت را بکشم
می‌دانم اگر بارها رو بارها چشمانت را بکشم مانند چشمان تو نمی‌شود.
راستش چشمان تو چیز دیگری است حتی
گدازه‌خیز ترین قلب‌ها هم بدون چشمان تو چون کبریت‌هایی بی‌خطرند...
​

 

[bahareh.s]

***
اگر دنیای چشمانت را ازم بگیری و چشمانت را
برای همیشه رو به من ببندی
مثل گل‌های ترک خورده کاشی می‌شوم!
بعد تو پیر که نه،
من متلاشی می‌شوم
دیگر نه اشک‌هایم را خواهی دید
نه التماس‌هایم را
و نه احساساتِ این دلِ لعنتی را.
به جایِ آن احساسی که کُشتی
درختی از غرور خواهم کاشت
​

 

[bahareh.s]

***
دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد
آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد
آنچه چشمانت با قلبم کرد اینگونه ساخت حال مرا
تا دیروز، هرچه می‌نوشتم عاشقانه بود
از امروز، هرچه بنویسم صادقانه است، عاشقانه دوستت دارم
​

 

[bahareh.s]

***
سفری به دور دنیاست، وقتی دستانم تا انتها رویت را نوازش می‌کنند
چشمانم چشمانت را می‌بیند و سعی دارد دنیای درونش را کشف کند
دلی دارم عاشقانه ز جنس سنگ و شیشه
چنان مهرت به جانم کرده ریشه
که در شش گوشه‌ی قلبم نوشته
عزیزم، دوستت دارم همیشه​

 

[bahareh.s]

***
خیلی‌ وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
خیلی ‌وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
درست است که خیلی وقت بارون نزده
ولی من هرلحظه از نبودنت گریستم و به دنیای چشمانم بارون زده‌ام​

 

[bahareh.s]

***
از تو برای تو و برای دلتنگی‌های همیشگیم
می‌نویسم
می‌گویم
که من تو را
بهترین می‌دانم
تو را می‌خواهم
منتظرت می‌مانم
که شاید یک روز
دوباره ببینمت
و از نگاهت تو را بشناسم​