مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[M.Fakher]

درد من دیوانگی ها، عشق درمان من است

قلب من اما هنوزم بی سر و سامان توست

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

 

[R.FANAYI]

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

 

[M.Fakher]

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

قایقی در طلب موج به دریا پیوست
باید از مرگ نترسید اگر باید عشق
ق بده

 

[R.FANAYI]

قایقی در طلب موج به دریا پیوست
باید از مرگ نترسید اگر باید عشق
ق بده

قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
(خیالت راحت ی انیشتین داریم بـ نام گوگل که فقط کافیه اراده کنی تا وسط شعر بـ سرایه)

 

[M.Fakher]

قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
(خیالت راحت ی انیشتین داریم بـ نام گوگل که فقط کافیه اراده کنی تا وسط شعر بـ سرایه)

داد با این هم افتادگی ام
عز آزادی و آزادگی ام

 

[R.FANAYI]

داد با این هم افتادگی ام
عز آزادی و آزادگی ام

می‌روم تا در می خانه کمی مستـ کنم
جرعه بالا بزنم انچه نبایستـ بکنم
آنقدر مستـ کـ اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
برود هرکه دلش خواست شکایتـ بکند
شهر باید بـ من غم زده عادتـ بکند...
(یـ نمه طولانی شد فقط!)

 

[Ms.Azar]

دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

 

[MILAN]

یار شدم یار شدم با غم تو یار شدم
تا که رسیدم بر تو از همه بیزار شدم

 

[Ms.Azar]

میروی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد

 

[شرور]

میروی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد

دلش شادمانه چو خرم بهار
همیشه برین گردش روزگار