مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[.fateme.]

در پیش همه روی لبم خنده نشاندم درحال فرو خوردن بغضی سرطانی ایا شده از شدت دلتنگی و غصه هی بغض کنی گریه کنی شعر بخوانی؟

 

[.:|Reihane|:.]

یک نظر گرچه حلال است ولی کافی نیست
سال ها جلوه ی چشمان تو دیدن دارد

 

[NARGES.A]

دولت جاوید خواهی خیز و شب را زنده دار
خفته نابینا بود دولت به بیداران رسد

 

[atiyeh]

دست بردم که کشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم

 

[NARGES.A]

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باسد که تو یار من و من یار تو باشم

 

[_parya_]

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که می مجلس ندارد آبی

 

[Nazli]

یک نفس بی یار نتوانم نشست
بی رخ دلدار نتوانم نشست

 

[znbw]

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرد در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم تو را من چشم در راهم

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیدار تو را دیدم و مدهوش شدم

 

[Nazli]

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 

[.Yegane.]

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد