مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[زینب میشی]

هست سر در بهشت جاودان
بهشت است زیر پای مادران

نامه را دادم به او بازش نکرد
دیده ام گریان نمود نازش نکرد

 

[شرور]

نامه را دادم به او بازش نکرد
دیده ام گریان نمود نازش نکرد

دیده بگشودم و این جهان دیدم
از تاریکی برون رفته آسمان دیدم

 

[پروین امیرکافی]

من در این غمکده به دنبال یارم
افسوس که نیست کسی غم خوارم

 

[زینب میشی]

مالک جسمم نبود اما به روح
مالکش شد عمر عشقش همچو نوح

 

[شرور]

مالک جسمم نبود اما به روح
مالکش شد عمر عشقش همچو نوح

حرمله انداخت تیر تاریکی سو اصغر
دل آسمان بشکافت ندا رسید الله اکبر

 

[atash.r]

یارم امد با دل صفای خود
برد قلب بیتابم را با لبخند زیبای خود

عزیزم شعرایی که نیگی باید وزن داشته باشه مثلا
یارم امد با صفای دل خود
برد قلبم با نگاه پر خود

 

[..のnya20..]

باز بوی محرمی آمده!
باز دلها بدردی آمده !
اشک دیده ام چون جویبار!
به عشق حسین به مهمانی آمده!

خدایی به بزرگیتون ببخشید :/ زیادی خوب نیست

 

[..のnya20..]

یا ام البنین از غم دل خود بگو!
از حکایت کرب وبلا خود بگو!
از حب حسین وعباس و زینب!
از نیزه در گلویه نویه خود بگو !
***
گفتا چه بگویم حرف زیاد است!
گفتا چه بگویم حب زیاد است!
از عشق حسین هیچ نگویم!
چون عشق حسین خیلی زیاد است!

دیگه ببخشید اگه زیاد خوب نیست :)

 

[زینب میشی]

یا ام البنین از غم دل خود بگو!
از حکایت کرب وبلا خود بگو!
از حب حسین وعباس و زینب!
از نیزه در گلویه نویه خود بگو !
***
گفتا چه بگویم حرف زیاد است!
گفتا چه بگویم حب زیاد است!
از عشق حسین هیچ نگویم!
چون عشق حسین خیلی زیاد است!

دیگه ببخشید اگه زیاد خوب نیست :)

تا دلم بی تاب عشق شد او برفت
سایه اش حتی نیامد در کنار خواب من

 

[..のnya20..]

نیاز به وجود عشق تو دارم
به آرامش صدای گرم تو دارم
در بود ونبود تو چون شمع
میسوزمو و غم نبود تو دارم
بازم اگه اشکال داشت پوزش.

تا دلم بی تاب عشق شد او برفت
سایه اش حتی نیامد در کنار خواب من