مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[زینب میشی]

دروادی عشق هرگلی معنایی
تو معنی باران پس ازپاییزی

یار میگفت مرا میخواهد

افسوس دل و زبانش دو تا بود نمیدانستم

 

[alinasserikhanik]

یار میگفت مرا میخواهد

افسوس دل و زبانش دو تا بود نمیدانستم

ما همه ریشه واحد داریم
همه اندیشه واحد داریم

 

[alinasserikhanik]

ما همه ریشه واحد داریم
همه اندیشه واحد داریم

ما به تاراج دلی دودشدیم
گرسپندانه واحد داریم

 

[تینا مسافر]

مرا چشمان تو معنای زیباییست
جهان را رفتنت از رنگ و رو انداخت...

 

[زینب میشی]

تاب دل از کف بداد وقتی که دید

برق چشمان چو آهویش نگار

 

[Aran]

روزی اید که ز کار پشیمان بشوی
به پایم افتی و خیره به چشمانم شوی

 

[زینب میشی]

روزی اید که ز کار پشیمان بشوی
به پایم افتی و خیره به چشمانم شوی

یادگارش جز غم و درد نبود
طالعم جز محنت سرد نبود

 

[alinasserikhanik]

مرا چشمان تو معنای زیباییست
جهان را رفتنت از رنگ و رو انداخت...

تاب دلم بسته ام در طرف شاخ تو
تاکه ستاک دلم بشکوفد از شاخ نو

 

[زینب میشی]

تاب دلم بسته ام در طرف شاخ تو
تاکه ستاک دلم بشکوفد از شاخ نو

وندر این بازار آشفته تو را می جویم
قدرت عشق زیاد است تو را می بویم

 

[alinasserikhanik]

یادگارش جز غم و درد نبود
طالعم جز محنت سرد نبود

درچشم تو ام عشق خم زلف پریشان
افتاد دلم سمت تو درکوچه ی هجران