مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[شَفَــق]

ای نسیم سحر آرمگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
زکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[Sama_Shams]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
زکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

 

[zahra.a.83]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
زکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تورا
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تورا

 

[شَفَــق]

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

شب تاریک و بیم موج گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

 

[شَفَــق]

کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تورا
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تورا

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

 

[Sama_Shams]

شب تاریک و بیم موج گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا

 

[شَفَــق]

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا

ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود

 

[Sama_Shams]

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

 

[Sama_Shams]

ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود

درد بی درمان گرفته این دل معشوقه خواه
یک دلارام ندارید که دل آرام کند

 

[شَفَــق]

یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

تو کز مهنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی