مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[شرقی شاد]

تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفت

توکیستی که من اینگونه بیتابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

 

[Moon._.star]

توکیستی که من اینگونه بیتابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود

 

[atiyeh]

در زیبایی چشمان تو دعوا شده بود است
بین ماه و من و یک عده اساطیر هنر

 

[Moon._.star]

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است

 

[atiyeh]

تک و تنها تر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم

 

[sara.gh]

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

 

[atiyeh]

تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی
دلبر ما دل ما برد و به ما رخ ننمود

 

[MAHKAME _R]

تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری
خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا
«صائب»

 

[.:|Reihane|:.]

تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری
خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا
«صائب»

آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است اجتیاج است احتیاج

 

[MAHKAME _R]

آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است اجتیاج است احتیاج

جهان سر به سر چون فسون است و بس
نـــماند بــد و نیــک بر هیــچ کــس
«فردوسی»