نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,023
  • بازدیدها 101,307
  • کاربران تگ شده هیچ

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1,441
هر بار تو را دیدم ناگاه دلم لرزید

از قاب دو چشمانت بر خود دلم لرزید
 
امضا : زینب میشی

atash.r

کاربر انجمن
سطح
11
 
ارسالی‌ها
332
پسندها
2,161
امتیازها
13,073
مدال‌ها
15
  • #1,442
دیوانه ان چشم سیاهت شده ام
مجنون تو و م**س.ت نگاهت شده ام
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : atash.r

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1,443
ما از این کوی گذشتیم کم و بیش

با حوصله رفتیم بدون غم و نیش
 
امضا : زینب میشی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,526
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • #1,444
شاید این مرد مرا عاشق کرد
به گمانم خوداو بود که کنارم مانده
 
امضا : مهدیه احمدی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1,445
امضا : زینب میشی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,526
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • #1,446
امضا : مهدیه احمدی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1,447
امضا : زینب میشی

Tannaz

کاربر برتر
سطح
3
 
ارسالی‌ها
516
پسندها
12,046
امتیازها
35,373
مدال‌ها
2
  • #1,448
من کنار تو نفس دارمو بس
بی تو بودن پی جان گردم و بس
سايه شوي دل مايي و بيا پرده گشا
سحر از طلعت خورشيد حضورت اي ماه
از حصار دل خود تا كه به دريا برسي
عاقبت مي شكند تنگ بلورت اي ماه
 
امضا : Tannaz

Tannaz

کاربر برتر
سطح
3
 
ارسالی‌ها
516
پسندها
12,046
امتیازها
35,373
مدال‌ها
2
  • #1,449
سر به سر با غم و درد گشتم و گذشتم این بار
رفتم و پشت سرم پل نمانده این بار
ريشه بيرون زده برخيز و كمي خاك بريز
ريشه خواران ز نظر مانده به دورت اي ماه
 
امضا : Tannaz

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,981
پسندها
17,097
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1,450
سايه شوي دل مايي و بيا پرده گشا
سحر از طلعت خورشيد حضورت اي ماه
از حصار دل خود تا كه به دريا برسي
عاقبت مي شكند تنگ بلورت اي ماه

هر بار تو را دیدم شکفتم چون گل
باید که تو را دید صبح و شام
 
امضا : زینب میشی

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا