مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[Mohammad.r]

آسوده خاطرباش ،زسرای من
مگوآشوب خاطرباش درهوای من

نگو دوستت ندارم دلم غوغاست
نگو دوست ندارم درونم اتش است
گر تو رولی ایا میماند مفهوم عشق را برایم
دلم رنجان است
به خدا قسمت میدهم نرو

 

[Mohammad.r]

ور تو، تو هم آن‌ کسی‌ که ماییم
پوشیدگی‌ایم لیک رسوا
عریانی لیک در قباییم
گوشیم و شنیدنی نداربم
چشمیم و مژه نمی‌گشاییم
گر شکوه کنیم بی‌تمیزیم
ور شکر خیال نارساییم
تا خاک نشان دهیم عرشیم
چون سر به ‌گمان رسیم پاییم

نگو دوستت ندارم دلم غوغاست
نگو دوست ندارم درونم اتش است
گر تو رولی ایا میماند مفهوم عشق را برایم
دلم رنجان است
به خدا قسمت میدهم نرو

 

[زینب میشی]

ور تو، تو هم آن‌ کسی‌ که ماییم
پوشیدگی‌ایم لیک رسوا
عریانی لیک در قباییم
گوشیم و شنیدنی نداربم
چشمیم و مژه نمی‌گشاییم
گر شکوه کنیم بی‌تمیزیم
ور شکر خیال نارساییم
تا خاک نشان دهیم عرشیم
چون سر به ‌گمان رسیم پاییم

و قبلی بود که خوتون جواب دادید این اخری بود درسته
مالک چشم و نگاهت منی بود که نیست
پس چرا چشم به بیگانه سپردی جانا !

 

[زینب میشی]

از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و
از هر دو جهان آزادم

مرحبا بر چشم بیمار من و آن رخ زیبای تو

که چنین داد همه شور و توانم بر باد

 

[Mohammad.r]

مرحبا بر چشم بیمار من و آن رخ زیبای تو

که چنین داد همه شور و توانم بر باد

درد عمیقی دارم
دردم را نمی دانی
مرحبا برچشم بیمار
که توان درد را دارد
ولی اخر چه کنم درد من دوا ندارد

 

[زینب میشی]

درد عمیقی دارم
دردم را نمی دانی
مرحبا برچشم بیمار
که توان درد را دارد
ولی اخر چه کنم درد من دوا ندارد

این از خودته
آفرین
ادامه بدید جا نزنید

در میان این همه آشفتگی
تو برایم حس خوبی نازنین

 

[Mohammad.r]

این از خودته
آفرین
ادامه بدید جا نزنید

در میان این همه آشفتگی
تو برایم حس خوبی نازنین

نازین کی باشد واهمگین کی باشد
من تورا خواهم بوسی کنم زبوسه های لبیت

 

[زینب میشی]

تا تویی در جان من با دیگران بیگانه ام
ای همه احساس شیرینم نرو

 

[Mohammad.r]

تا تویی در جان من با دیگران بیگانه ام
ای همه احساس شیرینم نرو

وانگهی نگاهت مبکردم
تا رویت را ان طرف میکردی
فرصت غنیمت میشماردم
نمیدانم چه گویم ا بدانی تشنه ام
تشنه ی عشق خشک توام

 

[زینب میشی]

تقصیر من چیه اون میاد سر زبونم

میتونید اینجا ادامه بدید

++ مشاعره با اشعار شاعران ++